3 - خروج دجّال از اشراط الساعة
جدا از این که روایات باب دجّال قابل اعتماد هستند یا نه؟ و این که آیا شیعه هم مانند اهل سنت مسئله ى دجّال را پذیرفته است یا نه؟ و با چشمپوشى از این که آیا دجّال یک فرد معین است یا سمبل و نمادى است براى یک جبهه یا جریان، مسئله ى مهمّ دیگرى وجود دارد و آن احتمال در زمره ى اشراط الساعة بودن دجّال است که چنانچه این احتمال ثابت شود، آنگاه پرونده ى این بحث در باب علایم ظهور بسته خواهد شد.
احتمال مزبور داراى قرائن و شواهدى است که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
الف - در تعداد قابل توجهى از اخبار (شاید بتوان ادعا کرد بیشتر روایاتى که در آن اصل وجود دجّال مورد اشاره واقع شده است و نه احادیثى که صفات او را مطرح ساختهاند) تصریح شده که (دجّال) از اشراط الساعة مىباشد؛ براى نمونه روایتى است نبوى که به اسناد مختلف در کتب قوم آمده است. رسول خداصلى الله علیه و آله مىفرمایند: (ناگزیر ده نشانه قبل از وقوع قیامت رخ خواهد داد؛
1-سفیانى 2- دجال 3- دخان 4- دابّه 5- خروج قائم علیه السّلام 6- طلوع خورشید از مغرب 7- نزول عیسى بن مریم علیه السّلام از آسمان 8- فرو رفتن زمین در مشرق 9- فرو رفتن زمین در جزیرة العرب 10- آتشى که از انتهاى عدن خارج مىشود و مردمان را به سوى محشر مىراند).
ب - مولى محسن فیض کاشانى در نوادر الاخبار فى ما یتعلق باصول الدین در (کتاب المعاد) بابى تحت عنوان (باب اشراط الساعة) گشوده است. در دومین روایت این باب مىخوانیم: رسول خداصلى الله علیه و آله فرمود: (قیامت بر پانخواهد شد مگر ده نشانه هویدا گردد؛
1- دجال 2- طلوع شمس از مغرب 3- دابة الارض 4-یأجوج و مأجوج 5- دخان 6و 7و 8 - سه فرورفتگى: فرو رفتن زمین در مشرق، فرورفتن زمین در مغرب و فرو رفتن آن در جزیرة العرب
9- آتشى که از انتهاى عدن خارج شده، مردم را سوى محشر مىراند. 10 - این آتش فرو نشیند با مردمان هر گاه آنان بنشینند و روى آورد به مردمان هر گاه آنان جلو آیند.)
همان گونه که ملاحظه مىشود در این روایت از (یأجوج و مأجوج)، (دخان) و (آتش عدن) یاد شده که در روایات باب علایم ظهور از آنها خبرى نیست و همه این موارد بالاتفاق از اشراط الساعة مىباشند و از سوى دیگر، از سفیانى و قتل نفس زکیّه و کسوف و سایر علامات حتمى ظهور در آن اثرى نیست و این خود نشانگر آن است که دجّال از اشراط الساعة مىباشد نه از نشانههاى ظهور صاحب الامرعلیه السّلام .
ج - علامه مجلسى 1در جلد ششم بحارالانوار و در کتاب (العدل و المعاد) باب (اشراط الساعة و قصة یأجوج و مأجوج) چهار روایت ذکر کرده است که در آنها از دجّال به عنوان یکى از اشراط الساعة سخن به میان آمده است در حالى که در این روایات از علایم قطعى قیام قائم علیه السّلام هیچ نشانى نیست.
د - لزوم اجتناب از توقیت و تطبیق
مىدانیم که (توقیت) - تعیین وقت مشخص براى ظهور - عملى است که ائمه هدىعلیهم السّلام به شدت از آن نهى کرده و آن را ممنوع اعلام کردهاند. در روایات وارد شده که از امام رضاعلیه السّلام سؤال شد: قائم [علیه السّلام] چه وقتى ظهور مىکند؟ امام پاسخ فرمودند: (پاسخ گفتن به کى ظهور مىکند؟ خبر دادن از وقت است. پدرم از پدرش از پدرانش از علىعلیه السّلام روایت کرد که به رسول خداصلى الله علیه و آله گفته شد: قائم شما چه وقتى خروج مىکند؟ حضرت پاسخ فرمود: مَثَل قیام و ظهور او مَثَل قیامت است؛
(لا یُجَلّیها لِوَقتها إلاّ هُو، ثَقلتْ فى السمواتِ و الارضِ لا تأتیکم إلاّ بَغتةً)
[از تو در باره ى قیامت مىپرسند که وقوع آن چه وقت است؟ بگو: علم آن تنها نزد پروردگار من است؛ جز او هیچ کس آن را به موقع خود آشکار نمىگرداند، این حادثه بر آسمانها و زمین گران است. جز ناگهان به شما نمىرسد].
نیز از امام صادق علیه السّلام نقل است در پاسخ مفضّل که سؤال کرد: آیا مىتوان براى ظهور حجت [علیه السّلام ] وقتى تعیین کرد؟ فرمودند: (اى مفضّل! من براى این امر زمانى را تعیین نمىکنم و اساسا نمىتوان براى آن وقتى مشخص نمود. هرکس براى قیام مهدى ما زمانى تعیین کند، در علم، انباز خدا شده است و در واقع مدعى دست یافتن بر سرّ الهى گشته و...)
-------------------------------------------------------
1- منابع :
بقره
2- المیزان / محمد حسین طباطبایى
3- شرح المقاصد / چاپ اولنمشدر – ترکیه
4- إکمال الدین
5- الکافى
6- الملاحم والفتن / سید ابن طاووس
7- بحارالانوار
8- تحف العقول
9- اعلام الورى
10- کشف الغمة
11- نور الابصار / شبلنجى
12- الارشاد
13- دلائل الامامة
14- الغیبة / نعمانى
15- العدد القویّة
16- منتخب الانوار المضیئة
17- المحجّة البیضاء/ فیض کاشانى
18- بشارة الاسلام / الکاظمى
19- نهج الفصاحة
20- نوادر الاخبار
21- العرائس الواضحة
22- الصراطالمستقیم
23- علم الیقین / فیض کاشانى
24- مرآة العقول / علامه مجلسى
25- تمهید الاصول / شیخ طوسى
26- بشارة الاسلام
27- تاریخ الغیبة الکبرى
28- اثبات الهداة
29- نظریه ى امام ابو عبداللَّه محمد بن نعمان عکبرى ملقّب به شیخ مفید
30- ...