علایم حتمى و غیر حتمى (نشانه هاى مقطوع و نشانه هاى مشروط)
مسئله ى یکم: توضیحى درباره ى علایم غیر حتمى
در برخى روایات، دستهاى از نشانه هاى ظهور، علایم قطعى و تخلف ناپذیر شمرده شده است و چنان که شیخ مفید 1در جلد دوم الارشاد صفحه ى 370و شیخ الطائفه در الغیبة صفحات 265 - 263تصریح کرده اند، این بدان معناست که سایر علایم مذکور در روایات، طبق قانون بداء مشروط و قابل تغییرند. قابل تغییر بودن نشانه هاى غیر حتمى در منطق کلامى شیعه، به راحتى قابل توضیح است.
مىدانیم که باور داشتن پدیده ى (بداء) یکى از ویژگىهاى منظومه ى کلامى شیعى است. در کتب معتبر و مصادر روایى اصلى شیعه، احادیث بداء فراوان به چشم مىخورد که هم از لحاظ سندى و هم از لحاظ دلالى، قطعى و کاملا قابل اعتمادند. مثلا در اصول کافى، کتاب توحید، بابى مستقل به مسئله بداء اختصاص یافته که مشتمل بر هفده حدیث است و نیز جناب صدوق؛ در کتاب التوحید، باب پنجاه و چهارم، یازده حدیث را در این خصوص گرد آورده است همچنان که علامه مجلسى 1در جلد چهارم موسوعه ى بحار الانوار، هفتاد حدیث در این باره ذکر مىکند
بداء در لغت به معناى (ظهور) است. در باره ى معناى اصطلاحى آن، استاد المتکلمین شیخ مفید؛ مىگوید: بداء ظاهر گشتن امرى است که وقوعش بعید مىنموده است.
همین تعریف از سوى متکلمان متأخر نیز مورد پذیرش قرار گرفته چنان که جناب ملاعبدالرزاق لاهیجى قدس سره مىنویسد: بداء ظهور امرى است که ظاهر، خلاف آن بوده باشد. باید توجه داشت که:
1- بداء در خصوص امور مشروط صورت مىپذیرد و از آنجا که انسانها به مشروط بودن آن حادثه ى متوقع و نیز ماهیت شرط آن آگاهى ندارند، هنگامى که به جهت فقدان یا انعدام آن شرط خفى و تبدل مصلحت، رخداد مورد انتظار حاصل نمىشود و یا بالعکس، مردمان آن را غریب مىشمارند و برخى به استبعادش مىپردازند.
2 - بداء در مرحله ى (تقدیر) اتفاق مىافتد و نه در مرحله (قضا) و مربوط به (لوح محو و اثبات) است و نه (لوح محفوظ).
3 - بداء ویژه ى امور تکوینى بوده و به مثابه (نسخ) در امور تشریعى است چنان که معلم ثالث جناب میرداماد مىگوید: فالنسخ کانّه بداءٌ تشریعى و البداء کانّه نسخٌ تکوینى.
4 - باور داشتن (بداء) اوج توحید نظرى و تعظیم و تقدیس حق سبحانه است چه آن که عصاره ى ایمان بدین کریمه قرآنى است که: (کُلَّ یَوْمِ هُوَ فِى شَأن)
بدین سبب در اثر وارد شده که: ما عُظِّمَ اللّهُ بمثل البداء و عمل بر طبق بداء و مشیت جاریه ى الهى، نهایت خاکسارى و کمال عبودیت و تسلیم در برابر اراده و فرمان ربوبى است. به راستى که: ما عُبِد اللَّهُ بشىءٍ مثل البداء
. مبحث بداء داراى ظرایف و نکات زیادى است
که در اینجا از ذکر آنها صرف نظر مىکنیم و به بحث خود و نشانه هاى غیر قطعى و مشروط بازى مىگردیم.
بر پایه ى آنچه گذشت، حدوث برخى از نشانه هاى ظهور مشروط به شرایطى است که ما از آنها بىاطلاعیم و ممکن است با فقدان این شرایط، آن نشانهها پدیدار نگردد. در این میان نکته ى بسیار ظریف و حائز اهمیت، رابطه ى میان نشانه هاى غیر حتمى و مسئله ى بداء ازیک سو و دعا براى تسریع ظهور و تعجیل در فرج حضرت صاحب الامرعلیه السّلام از سوى دیگر است.
مىدانیم که توصیههاى فراوان و سفارشهاى مؤکدى از سوى ائمه هدىعلیهم السّلام مبنى بر لزوم، الحاح و اصرار در دعا براى تسریع فرج ولى عصر(عجل الله تعالى فرجه) (مانند دعاى معروف اللهمّ عجّل لولیک الفرج و العافیة و النصر و امثال آن) به ما رسیده است.
و شاید از همه مهمتر دستور صادره از ناحیه مقدسه ى شخص امام زمان علیه السّلام باشد که در توقیع ارسال شده براى اسحاق بن یعقوب وارد شده است؛ حضرت در آنجا مىفرمایند: (...واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج...) و بیش از پیش براى تعجیل فرج دعا کنید.
و از طرفى نیز مىدانیم که دعا -مانند صدقه و برّ به والدین- بر مقدّرات تکوینیه (امور محتمل الوقوع و مشروط ى که در لوح محو و اثبات، درج شده و عواملى چون دعا و صدقه در شروط آنها تغییراتى را ایجاد مىکنند) تأثیر مىگذارد.
رُوِىَ عَن النبىصلى الله علیه و آله انه قال: (لایَنْفَعُ الحَذَرُ مِن القَدَرِ ولکنَّ اللّهَ یَمْحُو بالدعاءِ ما یَشاءُ مِن القَدرِ)
از رسول خداصلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود: (فرار از تقدیر الهى سودى ندارد ولى خداوند با دعا مقدراتى را که بخواهد محو مىسازد).
از آنچه گذشت مىتوان دو نکته را که هر یک مکمل دیگرى است، اسنتناج کرد:
1 - تشویق ائمه هدىعلیهم السّلام به دعا براى تسریع فرج، بیانگر آن استکه حصول فرج و فرا رسیدن ظهور داراى یک زمان صد در صد تعیین شده و غیر قابل تغییر نیست؛ بر این پایه، نشانه هایى که براى زمان ظهور بیان شده (غیر از علایم حتمیّه) و در مرتبه ى قدر و در لوح محو و اثبات مضبوطند، قابل تغییر و تبدّل و تقدّم و تأخّر بوده و بداء در آنها محتمل است.
2 - محتوم معرفى شدن برخى از علایم از سوى ائمه هدىعلیهم السّلام که به دلالت التزامى بیانگر غیر قطعى و محتمل الوقوع بودن برخى دیگر از نشانه هاى ظهور است، نوید بخش این حقیقت مسئولیت آور و شورآفرین است که مهدىباوران باید مسئله دعا براى تعجیل در ظهور حضرت ولى عصرعلیه السّلام را به شکل خیلى جدى و امیدوارانه پى بگیرند و بیش از پیش بر روى آن سرمایهگذارى کنند و باور کنند که خداوند سبحان استجابت ادعیه را ضمانت فرموده است؛ (أُدعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ) و مىدانیم که (اِنَّ اللّه لایُخْلِفُ المیعاد).