سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مسلمان، برادرِ مسلمان است، به او خیانت نمی کند، او را وا نمی گذارد، بر او خرده نمی گیرد، او رامحروم نمی سازد و غیبتش را نمی کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :0
کل بازدید :23115
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/7
8:46 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
محب اهل بیت[9]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
مسابقه[1]
لوگوی دوستان
 

نکته سوّم: اختلاف کدام بنى العباس و بر سر کدام حکومت
 پیش از این روایاتى را نقل کردیم که نشانه‏ هاى ظهور را بیان مى‏داشتند و از جمله این نشانه‏ ها به اختلاف بنى العباس بر سر مسئله حکومت تصریح شده بود، پرسشى که به ذهن خطور مى‏کند این است که مگر بنى العباس منقرض نشده‏ اند؟ اگر جواب مثبت است، پس مقصود چیست؟ در مقام پاسخ گویى به این سؤال، یکى از دو جواب ذیل را مى‏توان مطرح ساخت:
 پاسخ نخست: آنچه منقرض شد دستگاه خلافت عباسى بود و نه نسل بنى العباس و با عنایت به این نکته، جاى هیچ گونه استبعادى وجود ندارد که از تبار عباسیان، طایفه ‏اى پدیدار شوند و در زمان ظهور بر سر دستیابى به قدرت با یکدیگر به نزاع بپردازند؛ نسل آنان نیز به موازات نسل بنى امیه و سفیانیان - که سفیانى نیز بر پایه ى روایات از همین خاندان است - و نیز نسل هاشم - ذرارى زهراى بتول ‏علیها السّلام  - امتداد خواهد یافت. ابن ابى زینب نعمانى 1حدیثى را روایت مى‏کند که طى آن حسن بن جهم از ثامن الائمه (علیه الآف التحیة و الثناء) مى‏پرسد:
 (خدایتان توفیق دهاد! مردمان گویند: سفیانى پس از سقوط عباسیان بر خواهد خاست. امام‏ علیه السّلام  مى‏فرمایند: دروغ مى‏گویند؛ او زمانى بپاخیزد که آنان هنوز بر مرکب قدرت سوارند).
 پاسخ دوّم: طرح سؤال فوق از یک پیش داورى نادرست ناشى شده است و آن این که نشانه‏ هاى ظهور همگى مقارن با ظهور یا کمى پیش از آن و متصل بدان رخ خواهند داد، در حالى که این چنین نیست. زیرا پاره‏اى از علایم ظهور، منفصل‏اند. روز موعود - روزى که وعده‏ ى حاکمیت صالحان و مستضعفان تاریخ به موحدان و عدالت‏خواهان داده شده است - بشارتى بوده که تمامى ادیان و کتب آسمانى آن را پیش‏بینى کرده و از آن خبر داده‏اند و خداوند سبحان، نشانه‏ هاى نزدیک شدن تدریجى آن روز را در امتداد خط سیر تاریخ منتشر ساخته است تا فروغ امیدى باشد در دل منتظران؛ و در این میان یکى از نشانه‏ هاى منفصل، بروز تفرقه و اختلاف بین یکى از سلسله‏ هاى استکبارى به نام عباسیان و زوال دولت ایشان بوده است چنانکه هنگام سیطره‏ ى ترکان سلجوقى و آل بویه، اختلافات و ضعف آنان بالا گرفت تا آن که سرانجام آخرین خلیفه‏ ى عباسى (المستعصم باللَّه) به سال  656هجرى قمرى به دست هولاکو خان مغول از اریکه خلافت غصبى به زیر کشیده شد و به همین صورت، وقوع جنگ‏هاى صلیبى میان مسلمانان و مسیحیان اروپا به عنوان یکى دیگر از نشانه‏ هاى ظهور در اخبار وارد شده است
 نکته چهارم: دابّة الارض و صاحب الأمرعلیه السّلام
 در روایات زیادى از (دابّه) یا (دابّة الأرض) به عنوان یکى از نشانه‏ها یاد شده است و از جمله در خطبه‏ ى امیرالمؤمنین على‏علیه السّلام  که نزال‏بن سبرة نقل کرده و طى آن صعصعةبن صوحان و اصبغ‏بن نباته در باره‏ ى دجّال از امام ‏علیه السّلام  سؤال مى‏کنند و در ادامه حضرت از طامّه‏ ى کبرى یاد مى‏کنند و آنگاه مى‏فرمایند:
 (دابّه از زمینِ نزدیک سرزمین صفا خارج مى‏شود در حالى که انگشترى سلیمان بن داود علیهما السّلام  و عصاى موسى‏علیه السّلام  را با خود دارد، انگشترى را بر صورت هر مؤمنى نهد، بر روى آن این جمله نقش مى‏بندد که (به درستى که این فرد مؤمن است) و بر صورت هر کافرى نهد بر آن چنین ظاهر مى‏شود که (به راستى که این فرد کافر است)... آن گاه دابّه سر خود را بلند مى‏کند و با مشیت الهى تمامى اهل جهان وى را مشاهده مى‏کنند...)

   در اغلب کتب، دابّة الارض بر خود وجود شریف امام زمان‏ علیه السّلام  تطبیق شده و مراد از دابّة الارض خود حضرت دانسته شده است به قرینه‏ ى این که در روایات دیگرى وارد شده که حضرت، زمان قیام چیزهایى با خود دارند از جمله: عصاى موسى و انگشترى سلیمان‏ علیهما السّلام  لکن باید توجه داشت که شواهدى در دست است که بر این تطبیق صحه نمى‏گذارد؛ از جمله:
 1 - در خطبه‏ ى پیش گفته ‏ى امام العارفین امیرالمؤمنین ‏علیه السّلام ، ابتدا حضرت از کشته شدن دجّال به دست ولى عصرعلیه السّلام  خبر مى‏دهند و در ضمن آن اشاره مى‏کنند که عیسى‏علیه السّلام  پس از ظهور، پشت سر حضرت حجت‏ علیه السّلام  ایستاده، در نماز به وى اقتدا مى‏کند، آنگاه مى‏فرمایند: پس از آن، خروج دابّة به وقوع مى‏پیوندد و این عدم اتحاد زمانى، دوگانگى وجود شریف امام‏ علیه السّلام  و دابّه‏ ى مورد نظر را مى‏رساند.
 2 - در روایات نبوى که بسیارى از اصحاب در کتب خود به نقل آن پرداخته‏اند
  دابّه غیر از حضرت صاحب الأمر یاد شده و در عبارت حدیث (خروج القائم) بر (الدابّة) عطف شده که بر عدم این همانى دلالت مى‏کند.
 3- هم خطبه‏ ى مزبور مولى الموحدین‏علیه السّلام  و هم روایت پیش گفته بر این امر دلالت مى‏کند که نه تنها مسئله‏ ى خروج دابّه، قابل تطبیق بر قیام صاحب الامر (عجل اللَّه فرجه) نیست بلکه اساسا از نشانه‏ هاى ظهور نیز نبوده، و از (اشراط الساعة) مى‏باشد. زیرا در خطبه‏ ى علوى تصریح شده که خروج دابّه کذایى در ارتباط با طامّه کبرى رخ مى‏دهد و ذیل آن نیز مى‏فرمایند: (آنگاه باب توبه بسته شده و از کسى توبه پذیرفته نمى‏شود) که این از خصائص روز قیامت است.