سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس بسیار به درس و مباحثه علم بپردازد، آنچه را فرا گرفته از یاد نبرد و آنچه را ندانسته فرا گیرد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :7
کل بازدید :23143
تعداد کل یاداشته ها : 11
103/9/14
12:55 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
محب اهل بیت[9]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
مسابقه[1]
لوگوی دوستان
 

نشانه ‏هاى ظهور و اقسام آن
نشانه‏هاى ظهور را از زوایاى مختلفى مى‏توان نگریست؛ مثلا از لحاظ پیوستگى و گسستگى نسبت به ظهور، علایم منفصل و علایم متصل - و به تعبیر دیگر علایم پیش از ظهور و علایم مقارن با ظهور - را تشکیل مى‏دهند و از نظر میزان قطعیت، به علایم محتوم و علایم مشروط انقسام مى‏یابند و از جهت طبیعى و انسانى بودن و شخصى یا عمومى بودن سه دسته ‏ى (حوادث خارق ‏العاده)، (اوضاع عمومى اجتماعات بشرى) و (متخاصمان؛ نیروها و چهره‏ ها) را تشکیل مى‏دهند.
 علایم متصل و نشانه‏ هاى منفصل
 نخست به ذکر علایم متصل که همان نشانه‏هاى مقارن ظهور هستند مى‏پردازیم و سپس علایم منفصل را در قالب سه دسته بیان مى‏کنیم.
 الف - علایم پسینى (نشانه ‏هاى متصل)
  1- علامت سال ظهور آن است که عدد آن فرد (یعنى مختوم به  7 5 3 1یا  9) مى‏باشد و علامت روز ظهور آن است که شنبه مصادف با عاشورا (دهم محرم) خواهد بود.

 2-  صبح روز ظهور، افراد زیر بالش خود صحیفه‏اى مى‏یابند که بر آن نوشته شده: (طاعة معروفة)
3 -  هنگام ظهور، ملکى (یا تکه ابرى) بر فراز وجود شریف حضرت بقیةالله الأعظم (عجل‏الله تعالى فرجه) ندا در مى‏دهد: (این است مهدى (خلیفة الله) او را تبعیت کنید).

 4-  عیسى بن مریم‏ علیهما السّلام  از آسمان فرود آمده و پشت سر امام‏ علیه السّلام نماز مى‏گذارد.
 5- جبرئیل ‏علیه السّلام  از سمت راست و میکائیل‏ علیه السّلام  از چپ، حضرت را مشایعت مى‏کنند و جبرئیل خروش بر مى‏آورد: (البیعة لله)

 6-  همزمان با سال ظهور، مردمان شاهد بیست و چهار نوبت بارش باران و رحمت الهى و سرسبزى و طراوت زمین و پدید آمدن برکات بیشمار خواهند بود.
 ب - علایم پیشینى (نشانه ‏هاى منفصل)  
علایم منفصل یا پیشینى ظهور خود به سه دسته‏ ى (حوادث خارق العاده)، (اوضاع عمومى اجتمات بشرى) و (متخاصمان؛ نیروها و چهره‏ ها) انقسام مى‏یابد که در اینجا بخشى از علایم هر دسته را ذکر مى‏کنیم:
ب 1-  حوادث خارق العاده
  1- کسوف خورشید در نیمه‏ ى رمضان و خسوف ماه در آخر آن ( بر خلاف قوانین حرکات طبیعى اجرام آسمانى).
2 -  فرو رفتن زمین در سرزمین (البیداء) (میان مکه و مدینه) و قریه ى (جابیه) و قریه ى (حَرَسْتا).

3 -  توقف سیر خورشید در آسمان از هنگام ظهر تا نیمه ‏هاى عصر.
4 -  ظهور سرخى آفاق گسترى در آسمان.
5 -  ظاهر شدن تصویر صورت و سینه‏اى در قرص خورشید
6 - صیحه‏ ى آسمانى در ماه رمضان و نداى غیبى هاتفى که نام حضرت و نام پدر بزرگوارشان را فریاد مى‏کند.

7 -  مرگ‏هاى سرخ و سپیدى که پیش از ظهور حضرت بسیارى از مردمان را هلاک مى‏سازد.
 2 ب -  اوضاع عمومى جوامع بشرى
 احادیث بسیارى در کتب روایى شیعى و سنّى وارد شده که اوضاع و احوال حاکم بر حیات عمومى نوع بشر را در سطح بین المللى، تیره و نابسامان و اسفناک ترسیم مى‏کند. به گوشه‏اى از آن‏ها اشاره مى‏کنیم:

 1 - زوال علم و معرفت و خردورزى و انتشار جهالت و تقلید.
 2-  شیوع فساد مالى و جنسى و قتل و غارت و شهادت به دروغ.
 3-  افزایش قیمت‏ها و صعوبت معاش و فراوانى مرگ و میر.
 4-  تکیه زدن حاکمان فاجر و ظالم بر اریکه ى قدرت.
 5-  بى‏رونقى نماز و عبادت و رونق یافتن دروغ‏گویى و بى‏ثباتى مردم در دین خود.
 6-  تشبّه زنان به مردان و مردان به زنان.
 3 ب-  متخاصمان (نیروها و چهره‏ها)
 در احادیث باب علایم ظهور، بخشى از نشانه‏ هاى آغاز قیام حضرت حجت(عجل الله تعالى فرجه) به تبیین و ترسیم چهره‏ هاى دو اردوگاه حق و باطل و رهبران برجسته ى سیاسى و فکرى آن‏ها و عملکرد سپاهیان این دو جبهه اختصاص یافته است. پاره اى از آن‏ها را بیان مى‏کنیم:

 1 - خروج سفیانى نام این فرد پلید که رهبرى جبهه ‏ى باطل و نیروهاى مهدى ستیز را به عهده خواهد داشت، عثمان‏ بن عنبسةبن ابى سفیان است که از ابوسفیان مشرک معروف صدر اسلام نَسَب مى‏برد. و همو لشکرى را تجهیز نموده براى مقابله‏ ى با امام به سوى مکه روانه مى‏کند که زمین در صحراى البیداء، آنان را در کام خود مى‏کشد. به مدت  9ماه بر نواحى پنجگانه‏ ى دمشق، حمص، اردن، حلب و قنسرین حکومت خواهد کرد و خون‏هاى زیادى را خواهد ریخت تا این که سرانجام در منطقه‏ ى فلسطین شرقى به دست سپاهیان صاحب الزمان (عج) اسیر شده و در کنار دریاچه‏ ى (طبریّه) چونان گوسفندى سر از بدنش جدا مى‏گردد.
2 - ظهور شصت کذّاب که مدعى نبوت‏اند.
3 -  قیام دوزاده تن از آل ابى طالب که مردم را به خود مى‏خوانند و سوداى پیشوایى دارند.
4 -  قتل نفس زکیّه 
  5- قیام یمانى 
 6 - قیام سید خراسانى (شعیب بن صالح) و خروج پرچم‏هاى سیاه از خراسان در حمایت از موعود امم
7 -  ظهور مرد مغربى از مصر و تسلط وى بر شام.
8 -  ورود پرچم‏هاى قیس و عرب به مصر.
9 - ورود پرچم‏هاى کنده به خراسان.
10  - پیاده شدن برادران ترک در (الجزیرة) (علامه سید محمد صدر معتقد است که مقصود از جزیره، سرزمین مابین النهرین در عراق است که در متون کهن بدین اسم نامیده مى‏شده است) و پیاده شدن رومیان در (الرملة) (آنچنان که یاقوت حموى در معجم البلدان / ج  / 3ص  69آورده است، الرملة شهر بزرگ و مرکزى منطقه ى فلسطین بوده که از بین رفته است).


  
  

علایم حتمى و غیر حتمى (نشانه‏ هاى مقطوع و نشانه‏ هاى مشروط)
 مسئله ‏ى یکم: توضیحى درباره‏ ى علایم غیر حتمى
 در برخى روایات، دسته‏اى از نشانه‏ هاى ظهور، علایم قطعى و تخلف‏ ناپذیر شمرده شده است و چنان که شیخ مفید 1در جلد دوم الارشاد صفحه ى  370و شیخ‏ الطائفه در الغیبة صفحات  265 - 263تصریح کرده ‏اند، این بدان معناست که سایر علایم مذکور در روایات، طبق قانون بداء مشروط و قابل تغییرند. قابل تغییر بودن نشانه ‏هاى غیر حتمى در منطق کلامى شیعه، به راحتى قابل توضیح است.
 مى‏دانیم که باور داشتن پدیده ‏ى (بداء) یکى از ویژگى‏هاى منظومه‏ ى کلامى شیعى است. در کتب معتبر و مصادر روایى اصلى شیعه، احادیث بداء فراوان به چشم مى‏خورد که هم از لحاظ سندى و هم از لحاظ دلالى، قطعى و کاملا قابل اعتمادند. مثلا در اصول کافى، کتاب توحید، بابى مستقل به مسئله بداء اختصاص یافته که مشتمل بر هفده حدیث است و نیز جناب صدوق؛ در کتاب التوحید، باب پنجاه و چهارم، یازده حدیث را در این خصوص گرد آورده است همچنان که علامه مجلسى 1در جلد چهارم موسوعه‏ ى بحار الانوار، هفتاد حدیث در این باره ذکر مى‏کند
 بداء در لغت به معناى (ظهور) است. در باره ‏ى معناى اصطلاحى آن، استاد المتکلمین شیخ مفید؛ مى‏گوید: بداء ظاهر گشتن امرى است که وقوعش بعید مى‏نموده است.
 همین تعریف از سوى متکلمان متأخر نیز مورد پذیرش قرار گرفته چنان که جناب ملاعبدالرزاق لاهیجى قدس سره مى‏نویسد: بداء ظهور امرى است که ظاهر، خلاف آن بوده باشد.  باید توجه داشت که:
  1- بداء در خصوص امور مشروط صورت مى‏پذیرد و از آنجا که انسان‏ها به مشروط بودن آن حادثه‏ ى متوقع و نیز ماهیت شرط آن آگاهى ندارند، هنگامى که به جهت فقدان یا انعدام آن شرط خفى و تبدل مصلحت، رخداد مورد انتظار حاصل نمى‏شود و یا بالعکس، مردمان آن را غریب مى‏شمارند و برخى به استبعادش مى‏پردازند.

 2 - بداء در مرحله‏ ى (تقدیر) اتفاق مى‏افتد و نه در مرحله (قضا) و مربوط به (لوح محو و اثبات) است و نه (لوح محفوظ).
   3 - بداء ویژه ى امور تکوینى بوده و به مثابه (نسخ) در امور تشریعى است چنان که معلم ثالث جناب میرداماد مى‏گوید:  فالنسخ کانّه بداءٌ تشریعى و البداء کانّه نسخٌ تکوینى.
4 -  باور داشتن (بداء) اوج توحید نظرى و تعظیم و تقدیس حق سبحانه است چه آن که عصاره‏ ى ایمان بدین کریمه قرآنى است که: (کُلَّ یَوْمِ هُوَ فِى شَأن)
  بدین سبب در اثر وارد شده که: ما عُظِّمَ اللّهُ بمثل البداء  و عمل بر طبق بداء و مشیت جاریه‏ ى الهى، نهایت خاکسارى و کمال عبودیت و تسلیم در برابر اراده و فرمان ربوبى است. به راستى که: ما عُبِد اللَّهُ بشى‏ءٍ مثل البداء
 . مبحث بداء داراى ظرایف و نکات زیادى است
  که در اینجا از ذکر آن‏ها صرف نظر مى‏کنیم و به بحث خود و نشانه‏ هاى غیر قطعى و مشروط بازى مى‏گردیم.
 بر پایه ى آنچه گذشت، حدوث برخى از نشانه ‏هاى ظهور مشروط به شرایطى است که ما از آن‏ها بى‏اطلاعیم و ممکن است با فقدان این شرایط، آن نشانه‏ها پدیدار نگردد. در این میان نکته‏ ى بسیار ظریف و حائز اهمیت، رابطه‏ ى میان نشانه ‏هاى غیر حتمى و مسئله‏ ى بداء ازیک سو و دعا براى تسریع ظهور و تعجیل در فرج حضرت صاحب الامرعلیه السّلام  از سوى دیگر است.
 مى‏دانیم که توصیه‏هاى فراوان و سفارش‏هاى مؤکدى از سوى ائمه هدى‏علیهم السّلام  مبنى بر لزوم، الحاح و اصرار در دعا براى تسریع فرج ولى عصر(عجل الله تعالى فرجه) (مانند دعاى معروف اللهمّ عجّل لولیک الفرج و العافیة و النصر و امثال آن) به ما رسیده است.
  و شاید از همه مهم‏تر دستور صادره از ناحیه مقدسه‏ ى شخص امام زمان‏ علیه السّلام باشد که در توقیع ارسال شده براى اسحاق بن یعقوب وارد شده است؛ حضرت در آنجا مى‏فرمایند: (...واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج...) و بیش از پیش براى تعجیل فرج دعا کنید.
 و از طرفى نیز مى‏دانیم که دعا -مانند صدقه و برّ به والدین- بر مقدّرات تکوینیه (امور محتمل الوقوع و مشروط ى که در لوح محو و اثبات، درج شده و عواملى چون دعا و صدقه در شروط آن‏ها تغییراتى را ایجاد مى‏کنند) تأثیر مى‏گذارد.
 رُوِىَ عَن النبى‏صلى الله علیه و آله  انه قال: (لایَنْفَعُ الحَذَرُ مِن القَدَرِ ولکنَّ اللّهَ یَمْحُو بالدعاءِ ما یَشاءُ مِن القَدرِ)

 از رسول خداصلى الله علیه و آله  نقل شده که فرمود: (فرار از تقدیر الهى سودى ندارد ولى خداوند با دعا مقدراتى را که بخواهد محو مى‏سازد).
 از آنچه گذشت مى‏توان دو نکته را که هر یک مکمل دیگرى است، اسنتناج کرد:
1 - تشویق ائمه هدى‏علیهم السّلام  به دعا براى تسریع فرج، بیانگر آن است‏که حصول فرج و فرا رسیدن ظهور داراى یک زمان صد در صد تعیین شده و غیر قابل تغییر نیست؛ بر این پایه، نشانه ‏هایى که براى زمان ظهور بیان شده (غیر از علایم حتمیّه) و در مرتبه‏ ى قدر و در لوح محو و اثبات مضبوطند، قابل تغییر و تبدّل و تقدّم و تأخّر بوده و بداء در آن‏ها محتمل است.
 2 - محتوم معرفى شدن برخى از علایم از سوى ائمه هدى‏علیهم السّلام  که به دلالت التزامى بیانگر غیر قطعى و محتمل الوقوع بودن برخى دیگر از نشانه‏ هاى ظهور است، نوید بخش این حقیقت مسئولیت‏ آور و شورآفرین است که مهدى‏باوران باید مسئله دعا براى تعجیل در ظهور حضرت ولى عصرعلیه السّلام  را به شکل خیلى جدى و امیدوارانه پى بگیرند و بیش از پیش بر روى آن سرمایه‏گذارى کنند و باور کنند که خداوند سبحان استجابت ادعیه را ضمانت فرموده است؛ (أُدعُونى اَسْتَجِبْ لَکُمْ)   و مى‏دانیم که (اِنَّ اللّه لایُخْلِفُ المیعاد).


  
  

   مسئله دوم: علایم حتمى
 روایات زیادى وارد شده که دسته‏اى از نشانه‏ ها را در کنار یکدیگر به عنوان علایم تخلف‏ ناپذیر ظهور معرفى کرده است. اینجا در ضمن نقل روایات یاد شده به ذکر علایم مورد نظر مى‏پردازیم:
    +  فضل بن شاذان به اسناد خود از امام باقرعلیه السّلام  روایت مى‏کند که حضرت فرمود: خروج سفیانى و نداى آسمانى و اختلاف بنى‏عباس بر سر حکومت و به قتل رسیدن نفس زکیّه و طلوع خورشید از مغرب، حتمى است.

    + حمران بن أعین از امام صادق‏ علیه السّلام  نقل مى‏کند که حضرت ابراز داشتند:
 امورى که پیش از قیام قائم [علیه السّلام] قطعا به وقوع مى‏پیوندد، عبارت است از: خروج سفیانى، فرو رفتن زمین در منطقه‏ ى البیداء، قتل نفس زکیه و نداى آسمانى.
   + شیخ صدوق 1به اسناد خود از عمر بن حنظلة حکایت مى‏کند که شنیدم امام صادق‏علیه السّلام  فرمود: پنج علامت قطعى وجود دارد که پیش از قیام قائم  [علیه السّلام ] رخ خواهد داد: قیام یمانى، خروج سفیانى، صیحه‏ ى آسمانى، به قتل رسیدن نفس زکیّه و فرو رفتن زمین در البیداء. 
 مسئله سوم) نکاتى در باره‏ ى برخى از نشانه‏ هاى مهم
 نکته یکم: نفس زکیّه و سید حسنى
 مشهور آن است که نفس زکیّه در مکّه و میان رکن و مقام ابراهیم در  25ذى الحجّه به قتل مى‏رسد و میان قتل او و ظهور بیش از پانزده شب فاصله نیست. . او جوانى است که در مدینه براى یارى و نصرت آل محمد (صلوات اللَّه علیهم اجمعین) به پا مى‏خیزد -از این رو در برخى از احادیث از وى با عنوان (مستنصر)   یاد شده است- و هنگامى که سپاه سفیانى به مدینه مى‏رسد، برادر او را مى‏کشد
  و وى به حرم امن الهى - مکّه - مى‏گریزد و در آنجا مظلومانه ذبح مى‏شود و این هتک حرمت حریم امن الهى و جنایت وحشیانه، سبب نزول غضب الهى بر سفیانیان مى‏گردد
 . در برخى احادیث، اسم او (محمد بن الحسن) ضبط و معرفى شده است
 لکن افزون بر (نفس زکیّه)، در روایات باب از دو تن دیگر نیز یاد شده است: سید حسنى و فردى هاشمى. در میان محققان و مهدى پژوهان متأخّر و معاصر در تشخیص این سه تن، اختلاف نظر به چشم مى‏خورد؛ در باره نفس زکیّه و دو تن دیگر چهار نظریه وجود دارد:
 1 - نفس زکیّه شخصى است به نام محمد بن الحسن که میان رکن کعبه و مقام ابراهیم کشته خواهد شد. از فحواى این نظریه و تعابیر قائل آن چنین استنباط مى‏شود که نفس زکیّه، از سادات حسنى و در واقع همان سید حسنى است
 2-  نفس زکیّه، فردى به نام محمدبن عبدالله‏ بن الحسن‏بن الحسن‏بن، على‏بن ابى طالب بوده و همان علوى به پاخاسته‏ ى زمان ابى جعفر منصور، خلیفه ى عباسى است. او معاصر با امام صادق‏علیه السّلام  بود و پس از قیام به دست منصور کشته شد.
3 -  نفس زکیّه مجاهدى است از زمره ى بسترسازان ظهور که رهبرى عدّه‏اى از عاشقان امام مهدى‏علیه السّلام  را بر عهده دارد و در راه حضرت در میان هفتاد تن از علماى زمانه در منطقه ‏اى پشت شهر کوفه به شهادت مى‏رسد.
او غیر از سید هاشمى تبارى است که در مکه و بین رکن کعبه و مقام ابراهیم ‏علیه السّلام  سر از تنش جدا مى‏شود و این هر دو، غیر از سید حسنى هستند که به قتل مى‏رسد.
4 - نفس زکیّه، سیّدى والا تبار و حسینى نسب است و هموست که مظلومانه در  25ذى الحجه سر مبارکش در حرم امن الهى مکه مکّرمه از تن جدا مى‏شود و کمى پیش از ذبح شدن وى، سیّدى هاشمى و حسنى تبار در کوفه به همراه هفتاد تن از علماى امت به دست سپاهیان سفیانى و در اثناى ورود سپاه مجاهد خراسانى از طریق شهرهاى قصر شیرین و خانقین به شهادت مى‏رسد. طبق این نظریه، رجل هاشمى و سید حسنى یک تن مى‏باشند.
 نکته دوّم: یمانى، حق جو یا باطل پیشه

 یمانى فردى است که از یمن قیام مى‏کند. او از نسل زید بن على بن الحسین ‏علیهما السّلام  مى‏باشد.  او و سفیانى و خراسانى هر سه در یک روز حرکت خود را آغاز مى‏کنند و پرچم‏هاى خود را برمى‏افرازند.
 از ائمه طاهرین‏ علیهم السّلام  روایاتى نقل شده مبنى بر این که در میان این سه پرچم، لوایى هدایتگرتر از پرچم یمانى نیست. زیرا او به حق و صراط مستقیم دعوت مى‏کند
 . از این رو توصیه شده به سوى وى بشتابید و در سلک او درآیید و حرام است کسى با وى مقابله کند که هر کس چنین کند از اهل آتش خواهد بود.  (قابل توجه این که مى‏دانیم خراسانى هم چهره ى مثبتى بوده و از زمینه ‏سازان ظهور و داعیان به سوى صاحب الامرعلیه السّلام  است. بر این پایه، یمانى داراى فضایل بیشترى است که پرچمش نزدیک‏تر به حق و صواب معرف شده است).


  
  
<      1   2   3   4   5      >