نکته پنجم: طلوع خورشید از مغرب خود
نکتهاى که در این باره وجود دارد این است که مقصود از خورشید طالع از مغرب چیست؟ آیا منظور همین ستاره ى فروزان منظومه ى شمسى است یا مراد از آن، شمس ولایت و امامت در آخر الزمان، یعنى وجود مقدس امام مهدىعلیه السّلام است؟
در پاسخ باید گفت: چنان که در یادسپارىهاى ابتداى بحث گذشت، لسان روایات در باب علایم، به لحاظ زبانشناختى بر دو گونه است:
1 - زبان اخبارى ساده 2- زبان نمادین و سمبلیک.
از جمله مواردى که در آن بکارگیرى هر دو نوع زبانهاى نمادین و غیر نمادین را مىتوان شاهد بود، همین مسئله ى حاضر است.
1 - استفاده از زبان نمادین: در برخى احادیث وارد شده که (و هو الشمس الطالعة من مغربها)
? مهدىعلیه السّلام همان خورشید مغرب است).
2 - استفاده از زبان غیر نمادین: در روایت فضل بن شاذان از امام باقرعلیه السّلام چنین مىخوانیم که ابى حمزه ثمالى گفت: از امام ابى جعفر محمدبن علىعلیه السّلام پرسیدم: آیا خروج سفیانى قطعى است؟ امام پاسخ فرمودند: بلى و نداى [آسمانى] نیز حتمى است چنان که طلوع خورشید از مغرب خود و اختلاف بنىعباس در دولت و قتل نفس زکیه و خروج قائمى از آل محمد نیز حتمى است...
بر این اساس ممکن است هر دو معنا، مراد بوده و تحقق یابد؛ یعنى علاوه بر طلوع طلعت شمس ولایت مهدوى از محل غیبت خود، ستاره ى معروف خورشید نیز در ادامه ى سلسله حوادث خارق العاده و معجزه آساى عصر ظهور از سمت مغرب طلوع کند. هر چند این احتمال هم خیلى بىوجه نیست که گفته شود: پس از آن که - طبق روایات - خورشید از ظهر تا اواسط عصر از حرکت باز ایستد ... هنگامى که درخشش خود را توأم با حرکت از سوى مغرب از سر گیرد و ابرها و غبارهاى آسمان زدوده گردد، چنین به چشم عالمیان نمایان خواهد شد که گویا خورشید از مغرب طلوعى دیگر را آغاز کرده است.
نکته ششم: دجّال، حقیقت، مجاز یا خیال؟
یکى از علایم بحث انگیز ظهور، قضیه ى دجّال است ؛ بنا بر این لازم است در این قسمت نکاتى را در باره ى آن بیان کنیم. لیکن پیش از آن شایسته است در باب توصیف دجّال دو حدیث نقل کنیم تا با اوصاف او از زبان روایات بیشتر آشنا شویم. با این هدف، ترجمه یک روایت نبوى و یک حدیث علوى را از حدیقه الشیعه تألیفِ مولى احمدبن محمد معروف به مقدس اردبیلى (متوفاى 993ق) نقل مىکنیم: حدیث نبوى: (عبداللَّه بن عمر از رسول خدا روایت مىکند که
... حق تعالى هیچ پیغمبرى را به دنیا نفرستاد الاّ آن که انذار نمود قومش را از دجّال ولیکن او را در این امت ظاهر گردانید و او - لعنه اللَّه - بیرون خواهد آمد بر خرى سوار که عرض میان هر دو گوش آن خر، یک میل باشد و بهشت و دوزخى و کوهى از نان و نهرى پر از آب، همراه او سِیر خواهد نمود واکثر تابعان او یهود و زنان و اعراب باشند و در جمیع آفاق خواهد گشت به غیر از مکّه و مدینه که قدمش به حرمین نخواهد رسید (أنا ربّکم الأعلى) خواهد گفت، هرگاه امرِ او بر کسى مشتبه شود باید بداند که خدا أعور نیست و بر خر سوار نمىشود).
حدیث علوى : روزى امیرالمؤمنین خطبه مىخواند، بعد از فارغ شدن از خطبه فرمود: (سلونى ایها الناس قبل أن تفقدونى). صعصعة بن صوحان قد راست کرده، پرسید که یا أمیر المؤمنین کى دجّال بیرون آید؟ آن حضرت فرمود: این علمى است که از اسرار مخفیه است و شاید رخصت اظهار آن نباشد و امّا آن را نشانه ها و علامتهاست که همه به هم متصل است، فوت کردن و سهل دانستن نماز و برطرف شدن امانت و رواج یافتن و حلال دانستن دروغ و افترا و رشوه خوردن و...) سپس أصبغبن نباته برخاست و گفت: یا أمیرالمؤمنین! دجّال کیست؟ فرمود: (دجّال کسى است که تصدیق کننده ى او شقى است و تکذیب کننده ى او سعید. از اصفهان بیرون آید، چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانى است مانند ستاره ى سرخ، لفظ کافر در زیر آن نقش، بر خرى سرخ رنگ سوار، طىّ ارض به سرعت نماید، به هر چشمه که قدمش برسد آن چشمه بر زمین فرو رود و اکثر تابعان او از اولاد زنا باشند و اصحاب طیلسان و یهودیان. و آن ملعون با آن که طعام خورد و در بازارها گردد به آواز بلندى که همه جا رسد (أنا ربکم الأعلى) گوید. بقیة الله در حوالى شام بر عقبهاى که آن را (فیق) خوانند در ساعت سیّم در روز جمعه او را به قتل آورد...)